با گذشت ۴۲ سال از انقلاب اسلامی اقلیت ها چه حقوقی در ایران دارند

در ۲۲ دلو سال ۱۳۵۷ هجری شمسی دولت شاهی ایران سقوط و نظام «جمهوری اسلامی» در این کشور روی کار آمد.
این انقلاب نخستین انقلابی است که اسلامگرایی را در خاورمیانه به پیروزی رساند.این آخرین نمونه از انقلابهای کلاسیک قرن بیستم بود که با گفتمانهای قهری، سلبی و آشتی ناپذیر با تکیه بر ایدئولوژی به نتیجه رسید.
در این انقلاب حتی بخش مهمی از روشنفکران لائیک و چپ نیز خود را با خمینی همسو میدیدند.
حال پس از گذشت ۴۲ سال از انقلاب این کشور اقلیت های مذهبی و قومی در این کشور با مشکلات و چالش های فراوانی دست و پنجه نرم می کنند.
جمهوری اسلامی ایران اقلیتهای دینی را به دو دسته رسمی و غیررسمی تقسیم کرده است. اصل ۱۳ قانون اساسی ایرانیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی را بهعنوان تنها اقلیتهای دینی در ایران به رسمیت میشناسد که «در حدود قانون در انجام مراسم دینی خود آزادند و در احوال شخصیه و تعلیمات دینی بر طبق آیین خود عمل میکنند».
دین رسمی ایران، اسلام و مذهب جعفری اثنی عشری است و براساس اصل ۱۲ قانون اساسی «مذاهب دیگر اسلامی اعم از حنفی، شافعی، مالکی، حنبلی و زیدی دارای احترام کامل می باشند و پیروان این مذاهب در انجام مراسم مذهبی، طبق فقه خودشان آزادند و در تعلیم و تربیت دینی و احوال شخصیه ( ازدواج، طلاق، ارث و وصیت ) و دعاوی مربوط به آن در دادگاه ها رسمیت دارند و در هر منطقه ای که پیروان هر یک از این مذاهب اکثریت داشته باشند، مقررات محلی در حدود اختیارات شوراها بر طبق آن مذهب خواهد بود، با حفظ حقوق پیروان سایر مذاهب.»
پنج کرسی نمایندگی در مجلس شورای اسلامی به اقلیت های دینی که قانون اساسی به رسمیت شناخته ختصاص داده شده و براساس اصل ۶۴ قانون اساسی «زرتشتیان و کلیمیان هر کدام یک نماینده و مسیحیان آشوری و کلدانی مجموعاً یک نماینده و مسیحیان ارمنی جنوب و شمال هرکدام یک نماینده انتخاب میکنند.»
کاک حسن امینی، مدیر مدرسه علوم دینی امام بخاری در سنندج و رئیس شورای مجمع فقهی علمای اهل سنت ایران اما در مصاحبه با یورونیوز از تبعیض ها علیه ایرانیان اهل سنت انتقاد می کند. آقای امینی می گوید که در بسیاری از زمینه ها ایرانیان اهل سنت اجازه تصمیم گیری ندارند و این حکومت است که برای آنها تصمیم می گیرد.
او توضیح می دهد: «ما نه اجازه داشتن مدرسه دینی مستقل داریم و نه می توانیم ائمه جمعه و روحانیون مساجد را خودمان انتخاب کنیم. این برخلاف قانون اساسی ایران است که در اصل ۱۲ گفته مذاهب اهل سنت، حنفی، مالکی، شافعی و حندلی در مناسک خود آزاد هستند. درحالی که ما کمترین آزادی را هم در مسائل مذهبی نداریم.»
حسن امینی، مفتی و حاکم شرع مردمی سنندج می گوید: «متاسفانه وضعیت اهل سنت در ایران نه تنها خوب نیست که خیلی هم بد است. تحت فشار هستند. نمی گذارند خودشان برای خودشان تصمیم بگیرند. در همه مذاهب علمای مذهبی، مذهب را اداره می کنند اما در منطقه ما یعنی استان های کردنشین کردستان، کرمانشاه و آذربایجان غربی، علما خیلی تحت فشار هستند. چند هزار مسجد داریم و هیچ روحانی در هیچ مسجدی در روستا و شهر نیست که مردم انتخاب کرده باشند. حکومت تعیین می کند و کسی که حرفی داشته و به وضع موجود معترض باشد را حذف می کنند.»
اهل سنت در پایتخت ایران یعنی تهران مسجد ندارند و آقای امینی می گوید: «در مناطق خودمان که همه اهل سنت هستند اجازه نمی دهند امام جمعه از خودمان باشد و در تهران اجازه نمی دهند مسجد داشته باشیم. از اول انقلاب، رهبران دینی اهل سنت، مرحوم علامه مفتی زاده از کردستان و مرحوم مولانا عبدالعزیز مولازاده که رهبر اهل سنت سیستان و بلوچستان بود و الان مولانا عبدالحمید جانشین اواست و خود مولانا عبدالحمید و نمایندگان مجلس مجلس ششم حتی، همه درخواست کردند که اهل سنت فقط یک مسجد در تهران داشته باشند که بیش از یک میلیون اهل سنت ساکن این شهر بتوانند در مراسم جمعه و عید آنجا جمع شوند ولی تا کنون اجازه نداده اند.»
او توضیح می دهد: «در تبلیغات حکومتی می گویند که اهل سنت در تهران مسجد دارند در حالی که ما چون مسجد نداریم ناچار هستیم در منزل های شخصی، نمازخانه درست کنیم. در حالی که طبق آیه قرآن، مسجد خانه خدا است و کسی مالکش نیست. نمازخانه ها را هم هر از چند گاهی تعطیل می کنند.»
حسن امینی، رئیس شورای مجمع فقهی علمای اهل سنت ایران که طی سالهای اخیر چندین بار از سوی دادگاه ویژه روحانیت احضار شده می گوید: «من ده سال است که ممنوع الخروج هستم. حتی برای مراسم عبادی حج عمره هم نمی گذارند بروم. شورای علمای اهل سنت هم همچنان تعلیق است. فشارهای خیلی زیادی بود که ناچار شدیم به تعلیق در بیاوریم تا ببینیم یک زمانی که بشود دوباره کاری کرد.»
اهل سنت در ایران همچون دیگر اقلیت های دینی و مذهبی اجازه نامزدی برای انتخابات ریاست جمهوری را ندارد و تا کنون هیچ یک از شهروندان اهل سنت ایران به مقام وزارت و دیگر مناصب مهم دولتی و حکومتی منصوب نشدهاند.
مولانا عبدالحمید، خطیب جمعه زاهدان می گوید که ملت ایران در دوران انقلاب شعار «استقلال» و «آزادی» سر دادند. مردم اعلام کردند که ما میخواهیم کشورمان به هیچ جایی وابسته نباشد بلکه استقلال داشته باشد و خودمان سرنوشت مملکت خود را تعیین کنند. دومین شعار و خواستۀ ملت ایران این بود که «آزادی» داشته باشند؛ آزادی بیان و قلم وجود داشته باشد و انتقاد آزاد باشد.
او ادامه داده است که خواستۀ ملت ایران در انقلاب اسلامی این بود که عدالت اجرا شود و حقوق ادیان، مذاهب و اقوام مورد توجه قرار گیرند. ملت ایران میخواست در کشور و مملکت خود حرمت و شرافتش حفظ شود. ملت ایران با این شعارهای زیبا که زیبندۀ این ملت هم بود به نهضت و جریان انقلاب پیوست و انقلاب اسلامی به پیروزی رسید.
امامجمعه اهلسنت زاهدان خاطرنشان کردند: اکنون که ما در چهلودومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی قرار داریم باید نقاط قوت و ضعف خودمان را بررسی کنیم که کدامیک از شعارها و اهداف انقلاب اسلامی و آرمانهای رهبر فقید انقلاب برآورده شده و کدامیک از آنها برآورده نشدهاند.
امامجمعه زاهدان «آزادی بیان» را از مهمترین اقتضائات «جمهوریت» دانستند و گفتند: ملت عزیز ایران به سیستم حکومتی «جمهوری اسلامی» رأی داده است؛ جمهوریت یعنی حرف و انتقاد در آن آزاد است و مردم ولینعمت هستند و سرنوشت را تعیین میکنند، و اسلامیت هم یعنی قوانین باید اسلامی باشد. لذا ما باید بررسی کنیم که تا چه اندازه در این زمینه موفق بودهایم؟
ایشان در ادامه خاطرنشان کردند: به نظر بنده قوای سهگانۀ نظام (دولت، مجلس و قوه قضائیه) باید بحث آزاد و تریبون آزاد بگذارند و حتی معتقدم مقام معظم رهبری هم اجازه بدهند مردم بتوانند با ایشان ملاقات کنند.
مولانا عبدالحمید گفتند: مقام معظم رهبری از لحاظ سنی از بنده بزرگتر هستند و بنده از رفقای ایشان هستم، البته ایشان بزرگ همۀ ما و رهبر مملکت هستند، اما بنده مدت مدیدی؛ شاید نزدیک بیست سال است که نتوانستهام با ایشان از نزدیک بهصورت گفتمانی دیدار کنم.
مولانا عبدالحمید در بخش دیگری از سخنانشان به بازداشتهای اخیر در کردستان اشاره کردند و گفتند: اخیرا در کردستان دستگیریها و بازداشتهایی صورت گرفته است و از آنجایی که علت این بازداشتها معلوم نیست ما نگران هستیم. از مسئولین میخواهیم که هرچه زودتر وضعیت آنان را مشخص کنند. همچنین عدۀ زیادی هم در زندانهای سیستانوبلوچستان منتظر اجرای حکم اعدام هستند.
مولانا عبدالحمید در بخش پایانی سخنانشان به مذاکرات صلح در افغانستان اشاره کردند و گفتند: ما بسیار خوشحالیم که از افغانستان بوی صلح و خروج نیروهای بیگانۀ اشغالگر به مشام میرسد و ملت این کشور نوید صلح را میشنود.
ایشان ادامه دادند: همچنین برای ما بسیار خوشحالکننده است که طالبان و دولت افغانستان با یکدیگر به میز مذاکره بنشینند، اما توصیۀ ما آن است که طرفین مذاکره در این مذاکرات از همدیگر ظرفیت نشان بدهند.
امامجمعه زاهدان در ادامه خاطرنشان کردند: نکتۀ مهمی که در اینخصوص خواستم بگویم آن است که مردم عزیز افغانستان از اجرای قوانین اسلام نهراسند. اگر ملت افغانستان بتواند حکومت محمد رسولالله و خلفای راشدین را برقرار کند این کشور از لحاظ ظاهری و باطنی و علمی، و مادی و معنوی پیشرفت میکند.
ایشان تصریح کردند: این آرزوی ماست که جهانیان حداقل در یک جای دنیا به چشم خود ببینند که آزادی واقعی و حقوق بشری که در آن حقوق ادیان و مذاهب و اقوام رعایت میشود و در اسلام وجود دارد چیست و بدانند که در دین اسلام چه اندازه آزادی و ظرفیت وجود دارد.
مولانا عبدالحمید در ادامه افزود: مردم عزیز افغانستان که دوران آوارگی و گرسنگی را گذراندهاند و داشتن کشوری آباد و امن حق آنهاست، اگر میخواهند به کشورشان بازگردند و در آنجا در امنیت و رفاه زندگی کنند، اسلام را تجریه کنند و از اسلام نهراسند و به برنامههای اسلامهراسی غیرمسلمانان توجه نکنند.
او تاکید کردند: اگر اسلام واقعی و کامل به شیوۀ پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم پیاده شود، تمام مشکلات برطرف میشوند. در اسلام محمدی که همۀ مسلمانان آن را قبول دارند، آنحضرت صلیاللهعلیهوسلم دو روز پیدرپی از غذا سیر نشدند؛ ما دست و پای چنین حاکمی را میبوسیم که وقتی از دنیا میرود فقیر باشد، اما مردم در نعمت بهسر میبرند.
خبرگزاری بخدی